درآمد سرشاری که از فروش طلای سیاه و سایر سوختهای فسیلی بدست میآید یکی از عواملی است که شرکتهای بزرگ نفتی را در بسیاری از کشورهای نفتخیز جهان مجاب به مقاومت در برابر کاهش استخراج این منابع معدنی آلوده کننده محیط زیست میکند. برای نمونه درآمد نفتی آمریکا در سال ۲۰۱۸ بالغ بر ۱۸۱ میلیارد دلار بوده است. اما مسئله اینجاست که همانطور که نمودار زیر نشان میدهد با از دست رفتن زمان برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، «هزینه مقابله و سازگار شدن با تغییرات اقلیمی» نیز به با گذشت زمان بالاتر خواهد رفت تا آنجا که زیان مقابله با این تغییرات به تدریج از سود شرکتهای نفتی بیشتر خواهد شد.
در حال حاضر، هزینه سازگاری با تغییرات اقلیمی در کشورهای در حال توسعه ۷۰ میلیارد دلار در سال برآورد شده است و انتظار میرود این رقم در سال ۲۰۳۰ به ۱۴۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار و در سال ۲۰۵۰ به ۲۸۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار برسد. در صورت ادامه وضع موجود، طبیعتا در چند دهه آینده بسیاری از دولتهای جهان و حتی دولتهایی که از درآمد نفتی مناسبی برخوردارند نیز نخواهند توانست تا در برابر هزینههای کمرشکن مقابله با تغییرات اقلیمی تاب آورند.
نمونه این وضعیت
در چندی از ایالتهای آمریکا در حال نمود است. برای نمونه خرابیهای ناشی از وقوع توفان
کاترینا که در اوت سال ۲۰۰۵ در ایالت لوئیزیانا به بار نشست آنچنان گسترده و عظیم
بود که این ایالت و به ویژه شهر نیواورلئان تا این لحظه مبلغی معادل با ۱۲۵ میلیارد
دلار برای بازسازی این خرابیها هزینه کرده است و بازسازی بسیاری از مناطق و زیرساختهای
این ایالت همچنان با مشکلات بوروکراتیک و مسائل مربوط به تامین بودجه روبرو است. این
تنها هزینه بازسازی «یک فقره» رخداد متاثر از تغییرات اقلیمی و تنها در «یک ایالت»
آمریکا است. هزینه مبارزه و بازسازی و سازگار شدن با دیگر رویدادها، برای نمونه
خشکسالیهای پی در پی و آتشسوزی جنگلها در دیگر ایالتها را نیز باید در نظر
گرفت تا شاید هزینه فوقالعاده هنگفت تبعات تغییرات اقلیمی در آمریکا (که از قضا
خود این کشور با استفاده بیش از حد از سوختهای فسیلی در شکلگیری آن نقش داشته
است) را بتوان محاسبه کرد.
این مشکلات در یک کشور مرفه نشان میدهد که تا چه اندازه کشورهای کمتر ثروتمند برای دفاع از خود در برابر تاثیرات منفی تغییرات اقلیمی در دهههای آینده در تنگنا قرار خواهند گرفت.