پدیدههای ستارهشناسی را میتوان از نخستین موضوعاتی دانست که بشر کنجکاو را در سکوت و تنهایی شب به دیدن خویش دعوت کردهاست. در این میان، بسیاری از انسانها مسائلی را که نمیتوانستند درک کنند را با خرافات درآمیختند. در کنار آن، دانشمندان بسیاری از میان ایرانیان (به گواه تاریخ) در نفی و یا رد این خرافات تلاش بسیار کردند. همین بس که میتوان ایران را یکی از خاستگاههای مهم این علم در جهان دانست. بالاترین تبلور این علم را در ایران میتوان در فرهنگ ایران و بویژه در اشعار فرهیختگان بزرگ ایرانزمین دید. با بررسی آثار این بزرگان میتوان دید که این دانشمندان و شاعران، با وجود پذیرش بیچون و چرای بعضی از خرافات، به وضوح و یا به شکل تلویحی، سعی در اصلاح این تفکرات نادرست داشتهاند. از میان این افراد میتوان به ابوریحان بیرونی، خواجه نصیرالدین طوسی، ذکریای رازی و شاعرانی چون حافظ، سعدی، سنائی، خاقانی، نظامی و دیگران اشاره کرد.
حافظ برخی
از تجلیات و افکار نجومی را در آثار خود به کار برده که نشان از تسلط وی بر «هیئت» در کنار علم کتاب و شعر است. در زیر نمونههایی از آثار این شاعر توانا آورده شدهاست.
در رد یا نفی اخترگویی
که در بین عامه جایگاه خاصی پیدا کرده بود و بعضی از دانشمندان نیز ناخواسته برای گذران
امور به این مسائل دامن زدهاند:
از چشم خود بپرس که مارا که میکُشد جانـا گناه طالع و جرم ستاره نیسـت
بـگیر طره مه چهرهای و مخوان
که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است
ارتفاع گرفتن خورشید که
نشان از اقبال بلند بوده و با اسطرلاب انجام میشدهاست:
ز آفتاب قدح ارتفاع عیش مگیر
چرا که طالع وقت آنچنان نمیبینم
کوکب هدایت که به احتمال
قریب به یقین همان ستاره قطبی میباشد:
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
مقارنهی ماه و مشتری که
تصور میشد اگر در اقبال کسی این رویداد باشد، دارای بهترین موقعیت در آسمان ورمل و
اسطرلاب میباشد:
گفتم که خواجه کی به سر حجله میرود گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند
ستارههای هفتگانه یا
خوشه پروین که در گذشته به آن عقد ثریا هم میگفتند:
غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافـظ که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
در زمان حیاط حافظ رویداد
نجومی ویژهای روی داد که آن را در شعری گنجانده که مشتری در صورت فلکی قوس و خورشید
در اسد واقع شده بوده:
به آهوان نظر، شیر آفتاب گیر
به ابروان دو تا قوس مشتری بشکن
در قدیم مرسوم بود برای
ثبت رویدادهای مهم، مکان خورشید و ستارهها را در صور هفتگانه فلکی ثبت میکردند و
یا سال آن را با حروف ابجد رمز میکردند که حافظ هم درگذشت خواجه قوامالدین را که
خورشید در جوزا و ماه در سنبله یا خوشه پروین بوده در شعر آورده است:
هفتصد و پنجاه از هجرت خیر البشر
مهر را جوزا مکان و ماه را خوشه وطن
ماه و سیاره زهره در سحرگاهان
با زیبایی توصیف ناپذیرشان نظر هر سحرخیزی را جلب میکنند و دیدن آنها از نظر حافظ
بهترین شکل عبادت است:
ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
چنان گریست که ناهید دید و مه دانست
مکان ماه در هر یک دور
ماهانه را که بیست و هشت روز است و در هر روز در همان ساعت در مکان خاصی دیده میشود
را منازل ماه میگویند و منازل خورشید هم همان دوازده ماه است که در شعر گفته شده
که خداوند اینها را دائمن به منزل میرساند:
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند یار مه روی مرا نیز به من باز رسان
در صورت فلکی دب اکبر ستارهای
است بنام عناق که در کنار آن ستاره کم نوری بنام سُها وجود دارد که در قدیم شکارچیان
برای امتحان میزان تیزبینی خود از آن استفاده میکردند که حافظ کم نوری آن را در برابر
شهاب ثاقب مانند ما و خدا میداند:
ز رقیب دیو سیرت به خدای پناه خواهم مگر آن شهاب ثاقب مددی کند سها را
مثالها و نمونههای دیگری
نیز در اشعار حافظ از اصطلاحات نجومی و اسامی صور و ستارگان بکار گرفته شده که از آنها
میتوان به کهکشان، اسد، شهباز، سنبله، سماک رامح، شلیاق، دوپیکر یا جبار، نسر طایر،
زحل، مشتری، زهره، ماه و آفتاب و غیره اشاره کرد که استفاده از آنها کاملن به دور
از خرافات و با استفاده از اصطلاحات صحیح نجومی و کاملن درست و صحیح بکار گرفته شدهاند
که نشان از جایگاه این علم در بین ما ادیبان ما دارد.