زمانی که گالیله در سال ۹۸۹ هـ.ش. از پشت تلسکوپ خود کیوان را رصد کرد، از آنچه که ۲ بازو و یا ۲ قمر بسیار بزرگ در دو طرف کیوان مشاهده کرده بود، یاد میکند. او در نامهای به دوک تاسکانی این گونه نوشت که "سیارهی کیوان تنها نیست، بلکه ۲ همراه دیگر نیز دارد که بسیار به آن نزدیک میباشند، گویی با یکدیگر تماس دارند. البته خود کیوان از ۲ همراهش بسیار بزرگتر است". ۲ سال بعد، کیوان در مدار گردش خود به دور خورشید به مکانی رسیده بود که با توجه به زاویهی دید ناظر زمینی، گالیله نمیتوانست حلقههای کیوان را از پهلو مشاهده کند. گالیله که به چشمان خود شک کرده و کاملا گیج شده بود، اینطور نتیجه گرفت که "کیوان ۲ فرزند خود را قورت داد است"! وی اینطور استنباط کرد که افسانهی رومی که ساتِرن (معادل لاتین برای کیوان)، ۲ فرزند خود را از ترس براندازی خود از بین میبرد درست میباشد! ۲ سال بعد، به دلیل جابجا شدن کیوان در مدارش، گالیله دوباره حلقههای کیوان را از پشت تلسکوپ کوچک خود دید و مبهوت و گیجتر ار همیشه آنها را تماشا کرد.
۱۳۹۳/۰۱/۰۸
۱۳۹۳/۰۱/۰۶
به رؤیاهای خود چنگ بینداز
این پوستر متعلق به یک فیلم مستند ۱۰۵ دقیقهای
بنام «سپیده» ساختهی
Berit Madsen، مستندساز دانمارکی میباشد. فیلم دربارهی یک
دختر جوان ایرانی بنام سپیده است که آرزو دارد بتواند روزی کیهاننورد شود. اما خانوادهی
سنتی سپیده، وی را نه تنها او تشویق نمیکنند که پی در پی او دلسرد و ناامید کرده و از وی میخواهند
که سریعتر ازدواج کرده و بچهدار شود.
همهی ما با این داستان که "در قالبهای گوناگون" برای دختران
چه در ایران و چه در بسیاری از کشورهای دیگر جهان اتفاق میافتد، آشنا هستیم. در حالی
که شوربختانه، جوامع سنتی از دختران انتظاراتی گاه غیر منطقی دارند، افرادی همچون سپیده
در راه رسیدن به آرزوهای خود با مشکلات متعددی روبرو میباشند. مبارزه با انتظارات
اجتماعی و حتی خانوادگی که همگی ناشی از جهل فراگیر در این جوامع میباشد! اما سپیده
دستبردار نیست و بالاخره موفق میشود تا با زن آرزوهایش، نخستین بانوی کیهاننورد
ایرانی، انوشه انصاری، دیدار کند. دیداری که مسیر زندگی او را برای همیشه تغییر میدهد.
این فیلم برای بخش مسابقهی جشنواره فیلم "Sun Dance" که از ۹ تا ۱۳ آوریل در شهر پنسیلوانیا برگزار میشود
انتخاب شده است.
کشف حلقه بدور یک سیارک!
نشریهی نیچر در شمارهی جدید خود که امروز منتشر شد خبر از کشف حلقههایی داد که به شکل غیر منتظرهای به دور یکی از سیارکهای منظومهی خورشیدی در حال گردش میباشند. این در حالی است که تاکنون وجود حلقه تنها به دور سیاراتی همچون کیوان، مشتری، اورانوس، و نپتون که همگی غولهای گازی میباشند به اثبات رسیده بود. بدین ترتیب، این سیارک، پنجمین جرم کیهانی و تنهاترین و کوچکترین جرم غیرگازی در منظومهی خورشیدی است که وجود حلقه در پیرامونش به اثبات رسیده است.
سیارک «کاریکلو» با قطری برابر با ۲۵۰ کیلومتر در جایی بین مدار اورانوس و نپتون در
حال گردش به دور خورشید است. در حالی که منجمان آژانس فضایی اروپا در ۷ نقطه از آمریکای جنوبی، به طور همزمان، مطابق با
محاسبات و پیشبینیهای خود، منتظر گرفتگی ستارهای با نام کیهانی «یو سی اِی سی۴ ۲۴۸-۱۰۸۶۷۲» توسط سیارک کاریکلو بودند، به شکل غیرمنتظرهای
موفق به کشف این حلقهها در اطراف سیارک مذکور شدند.
۱۳۹۳/۰۱/۰۳
۱۳۹۳/۰۱/۰۲
مشاهدهی ترازینهی بهاری و پاییزی از فضا
نخستین مطلب امسال رو به این فیلم زیبا اختصاص میدهیم که با پشت سر هم
قرار دادن ۱۷۵۲۰ تصویر تهیه شدهاست. این تصاویر توسط
"ماهوارهی هواشناسی آژانس فضایی اروپا"
(EUMETSAT) در هر نیم ساعت یکبار و در طول یک سال
از زمین گرفته شدهاند. در این فیلم، کل یک سال خورشیدی در عرض ۱۲ ثانیه نمایش داده میشود که بنابراین تقریبن در هر ۳ ثانیه، یک فصل زمین را دوره میکنیم و یا به عبارتی هر ثانیه از فیلم
تقریبن معادل یک ماه میباشد. فیلم از ۲۸ شهریور ۱۳۸۹، یعنی چند روز
قبل از ترازینهی پاییزی آغاز و درست در وسط فیلم (ثانیه ۶) شاهد ترازینهی بهاری بر روی زمین آنطور
که از فضا در روز اول فروردین مشاهده میشود خواهید بود. در انتها فیلم با رسیدن به
ترازینهی پاییزی سال ۱۳۹۰ به پایان میرسد.
۱۳۹۲/۱۲/۲۷
راز علامت تعجب کیهانی
اگر بخاطر داشته باشید در یکی از
نوشتارهای دو هفته پیش (۱۲ اسفند ۱۳۹۲) تصویری از دورترین علامت تعجب کیهانی را
برای شما به نمایش گذاشتم و پیرامون آن توضیحاتی را ارائه کردم. بررسی دانشمندان
نشان میدهد که آنچه ما در حال مشاهده هستیم براستی ناشی از تحیر، شگفتی و غافلگیر
شدن این دو کهکشان است! چراکه این دو کهکشان بر سر راه یکدیگر سبز شدهاند!
پویانمایی زیر داستانِ این علامت تعجب
را بهتر برای شما روشن میسازد. در این پویانمایی شاهد خواهید بود که آنچه ما به
شکل یک علامت تعجب مشاهده میکنیم در واقع لحظاتی* قبل
از برخورد این دو کهکشان است.**
امروزه و با پیشرفت بالایی که در عرصه
همانندسازی رایانهای شکل گرفته است، میتوان آیندهی برخوردهای کهکشانی از این
دست را پیشبینی کرد. برای نمونه، در این پویانمایی، برخورد این دو کهکشان مارپیچی
بزرگ (با سرعت چند میلیون سال در هر ثانیه از پویانمایی) شبیهسازی شدهاست و سپس
برای مقایسهی درستی نتایج همانندسازی برخورد دو کهکشان، در میان تصاویر متحرک،
مشاهدات واقعی صورت گرفته توسط تلسکوپ فضایی هابل از دیگر برخوردها نمایش داده میشود
تا ایدهای از آنچه این دو کهکشان در میلیونها سال آینده سپری خواهند کرد به ما بدهد.
برخورد کهکشانها در کائنات امری بسیار
رایج بوده و هر برخوردی ممکن است بیش از یک میلیارد سال ادامه داشته باشد. هنگامی
که دو کهکشان با هم برخورد میکنند، از آنجایی که بیشتر فضای داخلی کهکشانها خالی
میباشد، احتمال برخورد ستارههای دو کهکشان با یکدیگر بسیار اندک میباشد. در
واقع آنچه که یکی و یا هر دو کهکشان را دستخوش تغییرات گسترده میکند و یا به
نابودی یکی از آندو میانجامد، گرانش هر یک از کهکشانها میباشد که حتی این پدیده
میتواند منجر به ترکیب دو کهکشان و شکل گیری یک کهکشان بزرگتر شود (احتمالن همانند
نحوه شکلگیری کهکشان راه شیری).
آنچه که به شکل مادی در این برخورد
دستخوش آشفتگی خواهد شد، ابرهای گازی و گرد و غبار دو کهکشان در حال برخورد میباشد
و همین عامل باعث به راه افتادن موجهای گرانشی در هر دو کهکشان و سپس شکلگیری
انبوهی از ستارگان جدید سوار بر این امواج گرانشی خواهد شد که حتی در طول فرایند
تعامل دو کهکشان نیز تکامل مییابند.
گمان میرود که کهکشان خود ما، راه
شیری، در طول حیاتش تا اکنون چندین کهکشان کوچکتر را به خود جذب کرده باشد و پیشبینی
میشود که در چند میلیارد سال آینده با همسایهمان، کهکشان آندرومدا، برخورد کرده
که این منجر به شکلگیری یک کهکشان بزرگتر خواهد شد.
* در مقایس کیهانی مراد از لحظه،
چند میلیون سال است!
** که یکی با
سر داره میره تو شکم دیگری! درست مانند حرکتی که زینالدین زیدان روی ماترازی در
جامجهانی ۲۰۰۶ انجام داد.
- پویانمایی توسط Frank Summers از موسسه Space Telescope Science.
- شبیهسازی رایانهای توسط Chris Mihos از دانشگاه Case Western Reserve و Lars Hernquist از دانشگاه هاروارد.
۱۳۹۲/۱۲/۲۶
مشاهده مستقیم امواج گرانشی بجای مانده از انفجار بزرگ
تلسکوپ BICEP واقع در قطب جنوب تصویر متعلق به: مرکز تحقیقاتی علوم اخترفیزیک در دانشگاه هاروارد |
یک خبر بسیار مهم همین الان بر روی خروجی خبرگزاریهای مهم جهان
قرار گرفت: اولین مدرک مستقیم در ارتباط با تورم کیهانی و وجود امواج گرانشی بدست آمد.
امروز دانشمندان یک مرکز تحقیقاتی در قطب جنوب اعلام
کردند که برای اولین بار موفق به شناسایی شواهد کافی در اثبات نظریه
"تورم کیهانی" شدند که به کمک رصد مستقیم "امواج گرانشی"
امکانپذیر شد." محققان این مرکز پژوهشی با بررسی
دادههای مربوط به "تابش زمینهی کیهانی" موفق به
شناسایی یک الگوی منحصر به فرد بر روی این
تابش کیهانی بسیار کمسو که از انفجار بزرگ بجای مانده است، شدند.
" همانند
امواجی که بر روی آب ایجاد شده و انرژی را از میان آب از مکانی به مکان دیگر منتقل
میکنند، امواج گرانشی نیز انرژی را در کیهان جابجا میکنند. امکان وجود چنین
امواجی را اولین بار انیشتین در نظریه نسبیت خود مطرح کرد.
اهمیت
این خبر از آن جایی است که کمک بسیار بالایی به توضیح نظریهی پیدایش جهان خواهد کرد.
آلبرت انیشتین در نظریه نسبیت خود امواج گرانشی را پیشبینی کرده بود ولی تاکنون
شواهدی که بشکل مستقیم باعث اثبات این فرضیه شود به دست نیامده بود. تورم کیهانی،
انبساط تصاعدی کائنات میباشد که تنها چند ثانیه پس از انفجار بزرگ (بیگبنگ) رخ
داد.
به
نوشتهی سایت بیبیسی، "این کشف که یکی از
مهمترین کشفیات اخترشناسی و فیزیک ارزیابی میشود به دانشمندان امکان میدهد که
برای اولین بار پژواک انفجار بزرگ، یعنی هنگامی که کائنات از نیستی به هستی آمد را
پس از ۱۳/۸۲ میلیارد سال بشنوند."
این
کشف به ما این امکان را میدهد که پاسخی بهتر به برخی از اساسیترین و بنیادیترین
پرسشهای پیش روی خود دهیم، از جمله آنکه چرا و چگونه این جهان بوجود آمد!
البته،
این یافته اولین مدرک بدست آمده از امواج گرانشی نمیباشد. شواهد "غیر
مستقیم" دیگری که برای اولین بار توسط Russell Hulse و Joseph Taylor ارائه شد، وجود امواج گرانشی را عامل
تنگتر شدن مدار یک تپ اختر دوتایی معرفی کرد. این کشف برای آنها جایزهی نوبل سال ۱۳۷۲ را به ارمغان آورد. به همین علت، بسیاری از
کارشناسان کشف "مستقیم" امواج گرانشی را در کنار اثبات نظریهی
تورم کیهانی، برای محققان دخیل در این مطالعه شایسته دریافت جایزهی نوبل فیزیک میدانند.
باید
توجه داشت که این یافتهی محققان هنوز بررسی کارشناسی و علمی (Peer-review) نشده است. همچنین، این نتایج باید به کمک
دیگر روشها تأیید شود. به عنوان مثال، دادههای تلسکوپ فضایی پلانک باید قادر به
تایید این نتایج با فرض معتبر بودن آنها باشد. با این حال به احتمال بسیار زیاد
این یافته تایید علمی خواهد شد.
منابع:
آندرومدا در طول موجهای مختلف
چشم ما انسانها
تنها توانایی مشاهدهی بخش بسیار محدودی از طیف الکترومغناطیسی (دامنهی بین طول
موج ۳۸۰ تا ۷۵۰ نانومتر) را دارد.
بنابراین پژوهشگران
برای جمعآوری اطلاعات در طول موجهایی دیگر (کمتر از ۳۸۰ و بیشتر از ۷۵۰ نانومتر) که ما نمیتوانیم مستقیمن با چشم خود مشاهده کنیم، نیاز به ابزاری دارند که
اطلاعات را دریافت و سپس آن را تبدیل به تصاویری کند که برای چشم ما قابل احساس
باشد.
برای نمونه، این
تصاویر کهکشان آندرومدا را در طول موجهای مختلفی از پرتوی الکترومغناطیسی نشان میهد
که هر کدام مجموعهای از اطلاعات را از ساختار، ترکیب، دما، و یا سطح فعالیتها در
این کهکشان ارائه میدهد.
۱۳۹۲/۱۲/۲۳
برابری شب و روز به هنگام ترازینهی بهاری و پاییزی!
نسخه
رنگی « حکاکی فلاماریون» بر روی چوب اثر
یک هنرمند گم نام. از آنجایی که اولین بار
Nicolas Camille Flammarion (۱۳۰۴-۱۲۲۰ ه.ش.)
منجم، هواشناس و نویسندهی فرانسوی این اثر را
در کتاب خود «اتمسفر: هواشناسی همگانی» ( ص. ۱۶۸) به سال ۱۲۶۷ ه.ش. ثبت کرد، اثر آن هنرمند گم نام بدین نام شناخته میشود. |
در این نوشتار توضیحی دربارهی یک باور عمومی که البته تا اندازهای صحیح میباشد، ارائه شده است!
باور عمومی بر
آن است که در روز اول فروردین یا همان نوروز که بهاران
بهنگام ترازینهی بهاری[۱] آغاز میشود، طول روز و شب در تمام
کرهی زمین یکسان میباشد. حقیقت آنست که، به هنگام ترازینهی بهاری یا همان اول
فروردین ماه، طول روز نه برابر با طول شب که بیش از آن میباشد.
در تعریف کیهانی، روز معمولن به آن
پارهی زمانی اطلاق میشود که خورشید بالاتر از سطح کران (در عربی: افق) یک مکان
خاص، در صورت عدم وجود موانع محلی، مشاهده میشود. از دیدگاه ما بر روی زمین،
خورشید نه به شکل یک نقطه که به شکل یک بشقاب نورانی دیده میشود. بنابراین، زمانی
که مرکز خورشید به زیر کران فرو میرود، همچنان قسمت بالایی آن قابل مشاهده است.
علاوه بر این، جو کرهی زمین نوری که از خورشید به ما میرسد را میشکند. بنابراین
حتا هنگامی که لبهی بالایی خورشید ۰/۴ درجه
در زیر کران قرار گرفته باشد، پرتوی نور خورشید تا لحظاتی پس از فرو رفتن خورشید
به پشت کران، همچنان با طی یک مسیر منحنی شکل به ما بروی زمین خواهد رسید.
۱۳۹۲/۱۲/۱۸
پخش مستند کائنات بزودی از شبکه FOX
زمانی که کارل
ساگان در سال ۱۳۵۹ ه.ش. برنامهی ۱۳ قسمتی "کائنات (Cosmos)
را از شبکه PBS
[١] به روی آنتن برد، احتمالن خود نیز هیچ گمان نمیبرد که این برنامه تبدیل به
پربینندهترین سریال تلویزیونی در تاریخ رسانهای آمریکا شود. رکوردی تا ١٠ سال و
در میان تمام برنامههای تلویزیونی آمریکا پابرجا بود. کائنات همچنان رکورددار
پربینندترین سریال پخش شده از شبکه پیبیاس میباشد. مردم جهان اگر امروزه نسبت
به گذشته از دانش (عامه) کیهانی بالاتری برخوردار میباشند، بی شک مرهون این
برنامه و دیگر تولیدات کارل ساگان هست. او بود که در این ۱۳ قسمت و برای اولین بار به زبانی بسیار
ساده پدیدهها و تازههای روز کیهانی را به گوش جهانیان رساند.
حال و با گذشت بیش
از ۳۰ سال از آن زمان، از امشب (ساعت ۹ به وقت مرکزی آمریکا) فصل جدید کائنات
این بار از شبکه FOX
با اجرای Neil Degrasse Tyson [٢] پرآوازه پخش خواهد شد.
با این حال،
تایسون در مصاحبه با مجلهی رولینگ استون، خود این طور اظهار میکند که "هدف
از پخش فصل جدید کائنات رساندن جدیدترین اخبار کیهانی به گوش مخاطبان نیست!"
چرا که در ۳۰ سال گذشته، صنعت رسانهای پیشرفت قابل توجهی کردهاست و امروزه
برنامههای مستند بیشماری از سراسر جهان به اشکال مختلفی در حال رساندن آخرین
اخبار کیهانی به گوش جهانیان میباشند و تولید برنامهایی به سبک و سیاق فصل اول
کائنات کاری هجو و بیهوده خواهد بود. باید منتظر بود تا ببینیم آیا فصل جدید
کائنات و با این پیشرفت چشمگیر - چه در زمینهی شناخت کائنات و چه در عرصهی صنعت
رسانهای - خواهد توانست تا جایگاه سلف خود رو بدست آورد؟
نه خود تایسون
ادعایی دارد و نه کسی از وی این انتظار را دارد که بتواند پای در جایگاهی که روزی
کارل ساگان بزرگ بنا نهاد و در آن جایگاه بیرقیب باقی ماندهاست، بگذارد. با این
حال، فکر میکنم هماکنون کمتر کسی است که بیصبرانه منتظر پخش این سری جدید نباشد.
فصل دوم کائنات از
امشب و برای نسل ما پخش میشود.
پینوشتها:
[١] شبکه PBS (به
انگلیسی مخفف Public Broadcasting Service) یکی از بزرگترین
شبکههای رادیویی و تلویزیونی آمریکایی است.
[٢] از دانشنامهی
ویکیپدیا: نیل دگرس تایسون اخترفیزیکدان آمریکایی و مروج علم است. او در حال حاضر
مدیر افلاکنمای هایدن نیویورک است. او همچنین دانشیار تحقیقاتی در بخش اخترفیزیک
موزه تاریخ طبیعی آمریکا است. او یکی از نخستین کسانی بودهاست که پیشنهاد اصلاح
تعریف سیارات را مطرح کرد که در نهایت منجر به خروج پلوتون از خانواده سیارات
منظومه شمسی شد. او یکی از معروفترین سخنرانان و مروجان علم معاصر به شمار می رود
و بسیاری او را جانشینی برای کارل ساگان میدانند. او علاوه بر فعالیتهای علمیاش
و حضور در برنامههای ترویجی تلویزیونی، چندین کتاب علم برای عامه نوشته است و
سخنرانیها و مناظرههای پرشورش (از جمله مناظره با ریچارد داوکینز) از شهرت زیادی
برخوردار است. او همچنین یک پادکست علمی به نام Star Talk تولید
میکند. او به عنوان بازیگر مهمان در یکی از قسمتهای سریال طنز بیگبنگ تئوری
حاضر شد که در آن شلدون کوپر شخصیت برجسته این سریال او را به دلیل نقشاش در حذف
پلوتون از فهرست سیارات منظومه شمسی مورد انتقاد قرار داد. سیارک ۱۳۱۲۳ به افتخار او نامگذاری شدهاست.
۱۳۹۲/۱۲/۱۵
توصیف ابعاد کیهانی با استفاده از مفهوم پیکسل
برای پی بردن به جایگاه ابعاد و اندازههای کیهانی، میتوان این ابعاد را در مقیاسهای کوچکتر که برای ما شناختهشدهتر باشند، تعریف کرد. برای نمونه، اگر کرهی زمین را به اندازهی یک توپ پینگ پنگ انگار کنیم، فاصلهی مریخ از ما برابر با درازای یک زمین فوتبال خواهد بود! به همین ترتیب میتوان از هر مقیاس دیگری نیز استفاده کرد.
همه با مفهوم
پیکسل آشنا هستیم. ویکیپدیا این تعریف را برای پیکسل ارائه میدهد: "در
تصاویر دیجیتالی، پیکسل (Pixel) را کوچکترین جزء
ساختاری یک تصویر گویند. پیکسل را بعضاً در مباحث مربوط به گرافیک و تصویر، نقطه
نامیده و آن را کوچکترین نقطه تشکیل دهنده تصویر نیز میخوانند". [١] حال اگر قطر کرهی
ماه را برابر با پهنای یک پیکسل بر روی صفحه نمایشگر خود انگار کنیم، میتوانیم
منظومهی خورشیدی خود را با مقیاس بسیار مناسب مانندسازی کنیم. این ایدهای بود که
به فکر یک هنرمند جلوههای رایانهای بنام Josh Worth رسید و به کمک
آن توانست ابعاد کیهانی را برای دختر ۵ سالهی خود به شکلی که آن را درک کند به تصویر
کشد. [٢]
پینوشتها:
[١] اگر به صفحهی
نمایشگر خود از نزدیک نگاه کنید، شاید به زحمت بتوانید پیکسلها را نگاره کنید!
[٢] البته با این
مقیاس ناچیز هم نیاز به یک صفحهی نمایشگر بسیار دراز دارید تا بتوانید تمام
سیارات منظومهی خورشیدی را یکجا و همه با هم ببینید. ولی نوارنورد (Scrollbar)
پنجرهی ویندوز این مشکل را برای ما برطرف میکند.
۱۳۹۲/۱۲/۱۲
توجه سازمان ناسا به توفیق فیلم "جاذبه"
سازمان مدیریت ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسا) بدست آوردن چندین جایزه اسکار را در مراسم امسال به همهی دست اندرکاران و تولید کنندگان فیلم "جاذبه" و بویژه کارگردان آن، آلفونسو کوارون، برنده اسکار بهترین کارگردانی شادباش گفت. همچنین، مایکل هاپکینز و ریک مستراکیو (از سازمان NASA) و کوییچی واکاتا (از آژانس پژوهشهای هوا-فضای ژاپن: JAXA) که هر سه کیهاننورد هماکنون در ایستگاه فضایی بینالمللی ساکن میباشند، دستیابی به جوایز اسکار را به کارگران و بازیگران فیلم جاذبه شادباش گفتند. فیلم جاذبه از کمپانی برادران وارنر، داستان دو کیهاننورد است که پس از آنکه شاتل خود را در پی برخورد آشغالهای کیهانی به آن از دست دادهاند، برای زنده ماندن تلاش میکنند.
دورترین علامت تعجب کیهانی!
تلسکوپ هابل در
تاریخ ۲۶ آذر ۱۳۸۵ و پس از آنکه به مدت ۴ ساعت و ۱۰ دقیقه به نقطهای از آسمان در صورت فلکی
گاوران خیره گشت، این تصویر را از دو کهکشان در حال برخورد تهیه کرد. از دید ما
یکی از کهکشانها از پهلو و دیگری از روبرو دیده میشوند و به همین خاطر در
کنار هم به شکل یک علامت تعجب قرار گرفتهاند ... علامت تعجبی که ۴۵۰ میلیون سال نوری از ما فاصله دارد.
شاید حیات سلولی
در حال شکلگیری بر روی سیارهای باشد که به دور یکی از ستارگان موجود در یکی از
این دو کهکشان در گردش است. در این صورت، در طی چند میلیارد سال آینده این حیات
ابتدایی به موجوداتی هوشمند تبدیل و تلسکوپ هابل خود را (!) ساخته و آن را به سوی
کهکشان راه شیری نشانه میروند و شاهد تصویری نسبتن مشابه از برخورد کهکشان راه
شیری و آندرمدا خواهند بود!
پینوشت: کهکشان
آندرومدا (زن بر زنجیر) با سرعتی در حدود ۱۰۰ تا ۱۴۰ کیلومتر در ثانیه در حال نزدیک شدن به کهکشان ما میباشد.
پس با توجه به فاصله تقریبی ۲/۵
میلیون سال نوری آندرومدا از ما، انتظار میرود که در ۵/۴ میلیارد سال آینده با کهکشان ما برخورد کند.
۱۳۹۲/۱۲/۱۱
روش اندازهگیری زمان تحویل سال
زمان تحویل سال ۱۳۹۳ در ایران ۲۰:۲۷:۰۷ روز ٢٩ اسفند ١٣٩٢ خواهد بود. در این نوشتار به روش اندازهگیری این هنگام که آن را با دقت کمتر از یک ثانیه هم میتوان بدست آورد، خواهم پرداخت.
نخست و برای سادگی، آسمان را کرهای میپنداریم که ستارگان، خورشید و سیارگان روی آن قرار دارند. بر روی این کرهی آسمانی، مانند زمین خطهایی در طول و عرض جغرافیایی انگار میکنیم.
اگر دو قطب شمال و جنوب زمین را به هم پیوند دهیم، خطی بدست میآید که زمین بدور آن در گردش است و به آن محور زمین میگوییم. دنبالهی محور زمین در دو نقطه با کرهی آسمانی برخورد میکند که به آنها قطبهای آسمان میگوییم. پس اگر در قطب شمال زمین باشید، قطب شمال آسمان درست بالای سر شماست و قطب جنوب آسمان زیر پایتان.
خطهایی را همراستای (موازی) خطهای عرض جغرافیایی زمین (همراستای افق) در آسمان میکشیم. به این خطها میل میگوییم. همچنین دایرهای را که از برخورد صفحه استوای زمین با کره آسمان تشکیل میشود، استوای آسمانی مینامیم. پس استوای آسمان درست بالای استوای زمین قرار میگیرد. اگر در استوای زمین باشید، استوای آسمانی برای شما نیم دایرهای است که خاور و باختر را به یکدیگر پیوند میدهد و درست از بالای سرتان میگذرد. از سوی دیگر، اگر در قطبهای زمین باشید، استوای آسمانی دایرهی کرانِ (افق) شما خواهد بود.
روزانه میبینیم که خورشید از خاور برآمده، مسیری را در آسمان میپیماید و در کران باختر در پشت زمین فرو میرود و به خوبی میدانیم که این جابهجایی روزانه خورشید در آسمان بخاطر گردش شبانه روز زمین به دور خویش است. ولی خورشید جابهجایی دیگری نیز در آسمان دارد. اگر خورشید آنچنان کم نور بود که دیگر ستارهها هم در کنارش دیده میشدند، میتوانستیم یک آزمایش جالب سامان دهیم. اگر ما هر روز جایگاه خورشید را در آسمان یا در کنار ستارگان یادداشت میکردیم، میدیدیم که خورشید در پس زمینهی ستارگان (که از دید ما پابرجا میباشند) هر روز کمی به سمت باختر جابهجا میشود. این جابهجایی خورشید در آسمان بخاطر گردش زمین به دور خورشید است. در آزمایش ما خورشید چیزی نزدیک به ۳۶۵/۲۴ روز دیگر دوباره به جایگاه نخست خود در پس زمینهی ستارگان باز میگردد.
هنگامی که هر روز جایگاه خورشید را در زمینهی ستارهها ثبت کنیم، خطی به دست میآوریم که مسیر جابهجایی سالانه خورشید در آسمان است. به این مسیر دایرهی ماهانه (در عربی دایرة البروج) میگوییم. به بیان دیگر، دایرهی ماهانه، تصویر صفحهی مداری زمین روی کرهی آسمان است (پینوشت).
دایرهی ماهانه با استوای آسمان هم راستا نیست و با آن یک کنگرهی '۲۶ °۲۳ میسازد و در دو نقطه با آن برخورد میکند. این یعنی خورشید در مسیر سالانهاش گاه بالاتر و گاه پایینتر از استوای آسمان است. به همین خاطر است که از دید ما که در نیمکرهی شمالی زمین هستیم، خورشید در تابستان بلندای بیشتری از کران میگیرد، راستتر به زمین میتابد و روزهای تابستانی بلندترند، چون خورشید در تابستان در بالای استوای آسمان است. به بیان دیگر، جایگاه خورشید در تابستان در نیمکرهی شمالی آسمان است.
بنابراین، از دید ما خورشید برای رفتن از نیمکرهی جنوبی آسمان به نیمکره شمالی آن، از یکی از دو نقطهای که دایرهی ماهانه با استوای آسمان میسازد گذر خواهد کرد و برای رفتن از نیمکرهی شمالی به جنوبی از نقطهی دیگر. در این دو هنگام، خورشید درست عمود بر استوای زمین میتابد و طول روز و شب در تمام نقاط زمین یکسان میشود. به این نقاط، "نقاط ترازینه" (در عربی: "نقاط اعتدال") و به این زمان "زمان ترازینه" میگوییم. ترازینهی بهاری در ابتدای بهار رخ میدهد و ترازینهی پاییزی در ابتدای پاییز. به هنگام ترازینهی بهاری، خورشید از نیمکرهی جنوبی آسمان به شمالی میرود و پس از آن طول روزها برای ساکنان نیمکرهی شمالی زمین بیشتر از طول شبها خواهد شد. بدین سان، "گذر-گاه سال خورشیدی" (یا همان لحظهی تحویل سال) آنچنان که از نامش برمیآید آن "گاه" است که خورشید ازترازینهی بهاری "گذر" خواهد کرد.
ایده و کار روی چنین گاهشمار شگفت و جالبی از شاهکارهای ایرانیان بودهاست و میراث با ارزشی است که به ما رسیده است. طراحان گاهشمار خورشیدی، گروهی ریاضیدان و کیهانشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود. این دانشمندان به سفارش ملکشاه سلجوقی و با بازنگری در گاهشماری یزدگردی به این گاهشمار نوین دست یافتند.
نخست و برای سادگی، آسمان را کرهای میپنداریم که ستارگان، خورشید و سیارگان روی آن قرار دارند. بر روی این کرهی آسمانی، مانند زمین خطهایی در طول و عرض جغرافیایی انگار میکنیم.
اگر دو قطب شمال و جنوب زمین را به هم پیوند دهیم، خطی بدست میآید که زمین بدور آن در گردش است و به آن محور زمین میگوییم. دنبالهی محور زمین در دو نقطه با کرهی آسمانی برخورد میکند که به آنها قطبهای آسمان میگوییم. پس اگر در قطب شمال زمین باشید، قطب شمال آسمان درست بالای سر شماست و قطب جنوب آسمان زیر پایتان.
خطهایی را همراستای (موازی) خطهای عرض جغرافیایی زمین (همراستای افق) در آسمان میکشیم. به این خطها میل میگوییم. همچنین دایرهای را که از برخورد صفحه استوای زمین با کره آسمان تشکیل میشود، استوای آسمانی مینامیم. پس استوای آسمان درست بالای استوای زمین قرار میگیرد. اگر در استوای زمین باشید، استوای آسمانی برای شما نیم دایرهای است که خاور و باختر را به یکدیگر پیوند میدهد و درست از بالای سرتان میگذرد. از سوی دیگر، اگر در قطبهای زمین باشید، استوای آسمانی دایرهی کرانِ (افق) شما خواهد بود.
روزانه میبینیم که خورشید از خاور برآمده، مسیری را در آسمان میپیماید و در کران باختر در پشت زمین فرو میرود و به خوبی میدانیم که این جابهجایی روزانه خورشید در آسمان بخاطر گردش شبانه روز زمین به دور خویش است. ولی خورشید جابهجایی دیگری نیز در آسمان دارد. اگر خورشید آنچنان کم نور بود که دیگر ستارهها هم در کنارش دیده میشدند، میتوانستیم یک آزمایش جالب سامان دهیم. اگر ما هر روز جایگاه خورشید را در آسمان یا در کنار ستارگان یادداشت میکردیم، میدیدیم که خورشید در پس زمینهی ستارگان (که از دید ما پابرجا میباشند) هر روز کمی به سمت باختر جابهجا میشود. این جابهجایی خورشید در آسمان بخاطر گردش زمین به دور خورشید است. در آزمایش ما خورشید چیزی نزدیک به ۳۶۵/۲۴ روز دیگر دوباره به جایگاه نخست خود در پس زمینهی ستارگان باز میگردد.
هنگامی که هر روز جایگاه خورشید را در زمینهی ستارهها ثبت کنیم، خطی به دست میآوریم که مسیر جابهجایی سالانه خورشید در آسمان است. به این مسیر دایرهی ماهانه (در عربی دایرة البروج) میگوییم. به بیان دیگر، دایرهی ماهانه، تصویر صفحهی مداری زمین روی کرهی آسمان است (پینوشت).
دایرهی ماهانه با استوای آسمان هم راستا نیست و با آن یک کنگرهی '۲۶ °۲۳ میسازد و در دو نقطه با آن برخورد میکند. این یعنی خورشید در مسیر سالانهاش گاه بالاتر و گاه پایینتر از استوای آسمان است. به همین خاطر است که از دید ما که در نیمکرهی شمالی زمین هستیم، خورشید در تابستان بلندای بیشتری از کران میگیرد، راستتر به زمین میتابد و روزهای تابستانی بلندترند، چون خورشید در تابستان در بالای استوای آسمان است. به بیان دیگر، جایگاه خورشید در تابستان در نیمکرهی شمالی آسمان است.
بنابراین، از دید ما خورشید برای رفتن از نیمکرهی جنوبی آسمان به نیمکره شمالی آن، از یکی از دو نقطهای که دایرهی ماهانه با استوای آسمان میسازد گذر خواهد کرد و برای رفتن از نیمکرهی شمالی به جنوبی از نقطهی دیگر. در این دو هنگام، خورشید درست عمود بر استوای زمین میتابد و طول روز و شب در تمام نقاط زمین یکسان میشود. به این نقاط، "نقاط ترازینه" (در عربی: "نقاط اعتدال") و به این زمان "زمان ترازینه" میگوییم. ترازینهی بهاری در ابتدای بهار رخ میدهد و ترازینهی پاییزی در ابتدای پاییز. به هنگام ترازینهی بهاری، خورشید از نیمکرهی جنوبی آسمان به شمالی میرود و پس از آن طول روزها برای ساکنان نیمکرهی شمالی زمین بیشتر از طول شبها خواهد شد. بدین سان، "گذر-گاه سال خورشیدی" (یا همان لحظهی تحویل سال) آنچنان که از نامش برمیآید آن "گاه" است که خورشید ازترازینهی بهاری "گذر" خواهد کرد.
ایده و کار روی چنین گاهشمار شگفت و جالبی از شاهکارهای ایرانیان بودهاست و میراث با ارزشی است که به ما رسیده است. طراحان گاهشمار خورشیدی، گروهی ریاضیدان و کیهانشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود. این دانشمندان به سفارش ملکشاه سلجوقی و با بازنگری در گاهشماری یزدگردی به این گاهشمار نوین دست یافتند.
پینوشت: بخاطر طول عمر اندک ما انسانها (در مقایسه با مقیاسهای زمانی کیهانی)، از دید ما بر روی زمین مسیر جابهجایی سالانه خورشید در آسمان (دایرهی ماهانه) همواره به یک شکل است و از پیکرهای آسمانی (صورت فلکی) ویژهای میگذرد. در کیهانشناسی کهن و طالعبینی به آنها در عربی "برج" میگفتند. برای نمومه میگوفتند: خورشید در برج "خوشه" است یعنی خورشید در پیکر اسمانی "خوشه"جای دارد.