زمان تحویل سال ۱۳۹۳ در ایران ۲۰:۲۷:۰۷ روز ٢٩ اسفند ١٣٩٢ خواهد بود. در این نوشتار به روش اندازهگیری این هنگام که آن را با دقت کمتر از یک ثانیه هم میتوان بدست آورد، خواهم پرداخت.
نخست و برای سادگی، آسمان را کرهای میپنداریم که ستارگان، خورشید و سیارگان روی آن قرار دارند. بر روی این کرهی آسمانی، مانند زمین خطهایی در طول و عرض جغرافیایی انگار میکنیم.
اگر دو قطب شمال و جنوب زمین را به هم پیوند دهیم، خطی بدست میآید که زمین بدور آن در گردش است و به آن محور زمین میگوییم. دنبالهی محور زمین در دو نقطه با کرهی آسمانی برخورد میکند که به آنها قطبهای آسمان میگوییم. پس اگر در قطب شمال زمین باشید، قطب شمال آسمان درست بالای سر شماست و قطب جنوب آسمان زیر پایتان.
خطهایی را همراستای (موازی) خطهای عرض جغرافیایی زمین (همراستای افق) در آسمان میکشیم. به این خطها میل میگوییم. همچنین دایرهای را که از برخورد صفحه استوای زمین با کره آسمان تشکیل میشود، استوای آسمانی مینامیم. پس استوای آسمان درست بالای استوای زمین قرار میگیرد. اگر در استوای زمین باشید، استوای آسمانی برای شما نیم دایرهای است که خاور و باختر را به یکدیگر پیوند میدهد و درست از بالای سرتان میگذرد. از سوی دیگر، اگر در قطبهای زمین باشید، استوای آسمانی دایرهی کرانِ (افق) شما خواهد بود.
روزانه میبینیم که خورشید از خاور برآمده، مسیری را در آسمان میپیماید و در کران باختر در پشت زمین فرو میرود و به خوبی میدانیم که این جابهجایی روزانه خورشید در آسمان بخاطر گردش شبانه روز زمین به دور خویش است. ولی خورشید جابهجایی دیگری نیز در آسمان دارد. اگر خورشید آنچنان کم نور بود که دیگر ستارهها هم در کنارش دیده میشدند، میتوانستیم یک آزمایش جالب سامان دهیم. اگر ما هر روز جایگاه خورشید را در آسمان یا در کنار ستارگان یادداشت میکردیم، میدیدیم که خورشید در پس زمینهی ستارگان (که از دید ما پابرجا میباشند) هر روز کمی به سمت باختر جابهجا میشود. این جابهجایی خورشید در آسمان بخاطر گردش زمین به دور خورشید است. در آزمایش ما خورشید چیزی نزدیک به ۳۶۵/۲۴ روز دیگر دوباره به جایگاه نخست خود در پس زمینهی ستارگان باز میگردد.
هنگامی که هر روز جایگاه خورشید را در زمینهی ستارهها ثبت کنیم، خطی به دست میآوریم که مسیر جابهجایی سالانه خورشید در آسمان است. به این مسیر دایرهی ماهانه (در عربی دایرة البروج) میگوییم. به بیان دیگر، دایرهی ماهانه، تصویر صفحهی مداری زمین روی کرهی آسمان است (پینوشت).
دایرهی ماهانه با استوای آسمان هم راستا نیست و با آن یک کنگرهی '۲۶ °۲۳ میسازد و در دو نقطه با آن برخورد میکند. این یعنی خورشید در مسیر سالانهاش گاه بالاتر و گاه پایینتر از استوای آسمان است. به همین خاطر است که از دید ما که در نیمکرهی شمالی زمین هستیم، خورشید در تابستان بلندای بیشتری از کران میگیرد، راستتر به زمین میتابد و روزهای تابستانی بلندترند، چون خورشید در تابستان در بالای استوای آسمان است. به بیان دیگر، جایگاه خورشید در تابستان در نیمکرهی شمالی آسمان است.
بنابراین، از دید ما خورشید برای رفتن از نیمکرهی جنوبی آسمان به نیمکره شمالی آن، از یکی از دو نقطهای که دایرهی ماهانه با استوای آسمان میسازد گذر خواهد کرد و برای رفتن از نیمکرهی شمالی به جنوبی از نقطهی دیگر. در این دو هنگام، خورشید درست عمود بر استوای زمین میتابد و طول روز و شب در تمام نقاط زمین یکسان میشود. به این نقاط، "نقاط ترازینه" (در عربی: "نقاط اعتدال") و به این زمان "زمان ترازینه" میگوییم. ترازینهی بهاری در ابتدای بهار رخ میدهد و ترازینهی پاییزی در ابتدای پاییز. به هنگام ترازینهی بهاری، خورشید از نیمکرهی جنوبی آسمان به شمالی میرود و پس از آن طول روزها برای ساکنان نیمکرهی شمالی زمین بیشتر از طول شبها خواهد شد. بدین سان، "گذر-گاه سال خورشیدی" (یا همان لحظهی تحویل سال) آنچنان که از نامش برمیآید آن "گاه" است که خورشید ازترازینهی بهاری "گذر" خواهد کرد.
ایده و کار روی چنین گاهشمار شگفت و جالبی از شاهکارهای ایرانیان بودهاست و میراث با ارزشی است که به ما رسیده است. طراحان گاهشمار خورشیدی، گروهی ریاضیدان و کیهانشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود. این دانشمندان به سفارش ملکشاه سلجوقی و با بازنگری در گاهشماری یزدگردی به این گاهشمار نوین دست یافتند.
نخست و برای سادگی، آسمان را کرهای میپنداریم که ستارگان، خورشید و سیارگان روی آن قرار دارند. بر روی این کرهی آسمانی، مانند زمین خطهایی در طول و عرض جغرافیایی انگار میکنیم.
اگر دو قطب شمال و جنوب زمین را به هم پیوند دهیم، خطی بدست میآید که زمین بدور آن در گردش است و به آن محور زمین میگوییم. دنبالهی محور زمین در دو نقطه با کرهی آسمانی برخورد میکند که به آنها قطبهای آسمان میگوییم. پس اگر در قطب شمال زمین باشید، قطب شمال آسمان درست بالای سر شماست و قطب جنوب آسمان زیر پایتان.
خطهایی را همراستای (موازی) خطهای عرض جغرافیایی زمین (همراستای افق) در آسمان میکشیم. به این خطها میل میگوییم. همچنین دایرهای را که از برخورد صفحه استوای زمین با کره آسمان تشکیل میشود، استوای آسمانی مینامیم. پس استوای آسمان درست بالای استوای زمین قرار میگیرد. اگر در استوای زمین باشید، استوای آسمانی برای شما نیم دایرهای است که خاور و باختر را به یکدیگر پیوند میدهد و درست از بالای سرتان میگذرد. از سوی دیگر، اگر در قطبهای زمین باشید، استوای آسمانی دایرهی کرانِ (افق) شما خواهد بود.
روزانه میبینیم که خورشید از خاور برآمده، مسیری را در آسمان میپیماید و در کران باختر در پشت زمین فرو میرود و به خوبی میدانیم که این جابهجایی روزانه خورشید در آسمان بخاطر گردش شبانه روز زمین به دور خویش است. ولی خورشید جابهجایی دیگری نیز در آسمان دارد. اگر خورشید آنچنان کم نور بود که دیگر ستارهها هم در کنارش دیده میشدند، میتوانستیم یک آزمایش جالب سامان دهیم. اگر ما هر روز جایگاه خورشید را در آسمان یا در کنار ستارگان یادداشت میکردیم، میدیدیم که خورشید در پس زمینهی ستارگان (که از دید ما پابرجا میباشند) هر روز کمی به سمت باختر جابهجا میشود. این جابهجایی خورشید در آسمان بخاطر گردش زمین به دور خورشید است. در آزمایش ما خورشید چیزی نزدیک به ۳۶۵/۲۴ روز دیگر دوباره به جایگاه نخست خود در پس زمینهی ستارگان باز میگردد.
هنگامی که هر روز جایگاه خورشید را در زمینهی ستارهها ثبت کنیم، خطی به دست میآوریم که مسیر جابهجایی سالانه خورشید در آسمان است. به این مسیر دایرهی ماهانه (در عربی دایرة البروج) میگوییم. به بیان دیگر، دایرهی ماهانه، تصویر صفحهی مداری زمین روی کرهی آسمان است (پینوشت).
دایرهی ماهانه با استوای آسمان هم راستا نیست و با آن یک کنگرهی '۲۶ °۲۳ میسازد و در دو نقطه با آن برخورد میکند. این یعنی خورشید در مسیر سالانهاش گاه بالاتر و گاه پایینتر از استوای آسمان است. به همین خاطر است که از دید ما که در نیمکرهی شمالی زمین هستیم، خورشید در تابستان بلندای بیشتری از کران میگیرد، راستتر به زمین میتابد و روزهای تابستانی بلندترند، چون خورشید در تابستان در بالای استوای آسمان است. به بیان دیگر، جایگاه خورشید در تابستان در نیمکرهی شمالی آسمان است.
بنابراین، از دید ما خورشید برای رفتن از نیمکرهی جنوبی آسمان به نیمکره شمالی آن، از یکی از دو نقطهای که دایرهی ماهانه با استوای آسمان میسازد گذر خواهد کرد و برای رفتن از نیمکرهی شمالی به جنوبی از نقطهی دیگر. در این دو هنگام، خورشید درست عمود بر استوای زمین میتابد و طول روز و شب در تمام نقاط زمین یکسان میشود. به این نقاط، "نقاط ترازینه" (در عربی: "نقاط اعتدال") و به این زمان "زمان ترازینه" میگوییم. ترازینهی بهاری در ابتدای بهار رخ میدهد و ترازینهی پاییزی در ابتدای پاییز. به هنگام ترازینهی بهاری، خورشید از نیمکرهی جنوبی آسمان به شمالی میرود و پس از آن طول روزها برای ساکنان نیمکرهی شمالی زمین بیشتر از طول شبها خواهد شد. بدین سان، "گذر-گاه سال خورشیدی" (یا همان لحظهی تحویل سال) آنچنان که از نامش برمیآید آن "گاه" است که خورشید ازترازینهی بهاری "گذر" خواهد کرد.
ایده و کار روی چنین گاهشمار شگفت و جالبی از شاهکارهای ایرانیان بودهاست و میراث با ارزشی است که به ما رسیده است. طراحان گاهشمار خورشیدی، گروهی ریاضیدان و کیهانشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود. این دانشمندان به سفارش ملکشاه سلجوقی و با بازنگری در گاهشماری یزدگردی به این گاهشمار نوین دست یافتند.
پینوشت: بخاطر طول عمر اندک ما انسانها (در مقایسه با مقیاسهای زمانی کیهانی)، از دید ما بر روی زمین مسیر جابهجایی سالانه خورشید در آسمان (دایرهی ماهانه) همواره به یک شکل است و از پیکرهای آسمانی (صورت فلکی) ویژهای میگذرد. در کیهانشناسی کهن و طالعبینی به آنها در عربی "برج" میگفتند. برای نمومه میگوفتند: خورشید در برج "خوشه" است یعنی خورشید در پیکر اسمانی "خوشه"جای دارد.